رویدادهای سیاسی دههی 1950
دههی 1950 اساس بسیاری از بحرانهای سیاسی را که امروزه دنیا را تهدید میکنند بنیان نهاده است. مقاله زیر را بخوانید تا بیشتر در مورد رویدادهای سیاسی مهم این دههی پر حادثه بدانید.
مترجم : بهروزی
منبع:راسخون
منبع:راسخون
دههی 1950 اساس بسیاری از بحرانهای سیاسی را که امروزه دنیا را تهدید میکنند بنیان نهاده است. مقاله زیر را بخوانید تا بیشتر در مورد رویدادهای سیاسی مهم این دههی پر حادثه بدانید.
زمانی را تصور کنید که بزرگترین و خونینترین جنگ در تاریخ بشر تازه تمام شده بود. یکی از بدنامترین دیکتاتورها در تاریخ، شکست را پذیرفته بود و خودکشی کرده بود. بزرگترین قتل عام کشف شده بود و متهم مشخص شده و پس از آن مجازات شد. امپریالیسم در راه ظهورش بود و اندامها بریده شدند و پاها لنگیدند.
اگر چه این ممکن است مسالمت آمیز به نظر برسد اما دههی 1950 یکی از پر آشوبترین دههها در سیاست جهانی بود که شامل برخی رویدادهای سیاسی مهم است.
دههی 1950 ظهور تنشهای جهانی را به خاطر جنگ سرد، به خود دید و دنیا به دو نیمهی سیاسی، اجرایی و ایدئولوژیکی تقسیم شد – سرمایه داری که توسط آمریکا حمایت میشد و کمونیسم که توسط اتحادیه جماهیر شوروی یا USSR پذیرفته شده بود. این هم چنین باعث ظهور گروه سومی از کشورهای غیر متحد شد. سیاستهای جدید در طول دههی 1950 به طور گسترده توسط ارتباطات بین آمریکا و اتحادیه جماهیر شوروی و تغییر جریانهای سیاسی که به خاطر افزایش تعداد کشورهایی که از حاکمان امپراطوری خود استقلال به دست میآوردند، تعیین میشد.
• جنگ کره
یکی از اولین جنگهای مهم بعد از جنگ جهانی دوم، جنگ کره بود که درگیری بین نظام سرمایه داری و کمونیسم را با در گود مبارزه قرار دادن نیمههای شمالی و جنوبی کره و به عبارتی کمونیسم و سرمایه داری در مقابل یک دیگر، به خط لبه رساند. آمریکا به طور آشکار از نیمهی جنوبی حمایت میکرد و ارتش خود را به میدان جنگ تحت عنوان سازمان ملل متحد فرستاد؛ نیروهای آمریکا به تنهایی از حیث تعداد بر ارتش کرهی شمالی برتری داشتند. کرهی شمالی توسط اتحادیه جماهیر شوروی و چین که اکثریت ارتش متحد کمونیستی را فراهم میکرد، کمک میشد.
ارتش کرهی جنوبی به طور موفقیت آمیز از خاک خود علیه حملات نیروهای شمالی دفاع کرد اگر چه اشغال نظامی در برقراری آرامش شکست خورد. وضعیت سیاسی در هر دو نیمهی کره، به ضعیف بودن در سالهای بعد از جنگ ادامه داد و دو کشور در جنگ با یک دیگر باقی ماندند و هیچ معاهدهی صلح رسمی با وجود آتش بس امضا نکردند. کرهی شمالی از آن زمان دولت هستهای شد و زنگهای هشدار را در راهروهای تصمیم گیران حفظ آرامش جهانی به صدا درآورد.
• جنگ ویتنام
یکی از بدنامترین اشغالهای نظامی در تاریخ مدرن که به طور جهانی محکوم شد حملهی شوم و بدبخت کننده آمریکا به ویتنام بود. با دیدن شانس جلوگیری از گسترش کمونیسم، آمریکا از ویتنام جنوبی دمکراتیک علیه ویتنام شمالی کمونیستی حمایت کرد.
کمونیسم این دور را با سرپرستی هو چی مین برد و منجر به این شد که ویت کانگ ویتنام شمالی در میان نیروهای شمالی آشوب به پا کند.
اما با وجود شکست نظامی آمریکاییها، هدف آمریکا برای جلوگیری از انتشار کمونیسم موفقیت آمیز بود چون دیگر کشورهای آسیای جنوبی با اجازه به گسترش سرمایه داری انتخاب کردند که طرف آمریکا باشند به جای این که خطر حرکت نظامی را از طرف ارتش بزرگ آمریکا بپذیرند.
• پیمان ورشو
در پاسخ به شامل شدن آلمان غربی در ناتو، گروهی از کشورهای کمونیستی اروپای شرقی، سازمان دوستی، همکاری و کمک متقابل معاهدهی ورشو را شکل دادند که به عنوان پیمان ورشو نیز مشهور است که یک معاهدهی دفاعی دو جانبه برای خنثی کردن قدرت پیشروی غرب در اروپای مرکزی است. پیمان ورشو مهمترین معاهدهی جنگ سرد بین کشورهای کمونیستی بود چون کشورهای عضو پیمان با کشورهای متحد غربی در اروپا مرز (دیوار آهنین) داشتند. اعضای پیمان ورشو شامل اتحادیه جماهیر شوروی، آلمان شرقی، مجارستان، لهستان، چک اسلواکی، رومانی، بلغارستان و آلبانی بودند. بعد از جدایش شوروی چین در سال 1961، آلبانی با چین متحد شد و به طور رسمی از پیمان ورشو در سال 1968 کنار کشید.
• انقلاب مجارستان
انقلاب سال 1956 مجارستان با یک تظاهرات دانشجویی شروع شد و به سرعت در مجارستان انتشار یافت. اگر چه معترضان و مدیران شوروی تلاش میکردند که نیازهای معترضان را برآورده کنند اما کمیتهی تصمیم گیری روسی نظر خود را عوض کرد و تصمیم گرفت شورشیان را به زور سرکوب کند. حدود 2500 مجارستانی و 700 سرباز روسی در تعقیب برخوردهای مهاجمانه جان خود را از دست دادند. اگر چه انقلاب مجارستان فقط در چند روز پیروز شد – انقلاب از 23 اکتبر تا 10 نوامبر طول کشید – و پوشش رسانهای گسترده را در غرب دریافت نکرد اما دیوار آهنین را سستتر کرد و در جدایش نهایی اتحادیه جماهیر شوروی مفید و سودمند بود.
• نهضت غیر متحدها
با تقسیم شدن دنیا بین گروههایی از کشورها که طرفدار یا آمریکا و یا اتحادیه جماهیر شوروی بودند، گروهی از کشورها به رهبری هندوستان، مصر و یوگسلاوی ظهور کردند که هیچ اتحاد رسمی با هیچ یک از این دو گروه نداشتند. NAM در حال حاضر 120 عضو دارد که به طور گسترده شامل کشورهای در حال توسعه است.
• تهدید گداخت هستهای
بعد از جنگ جهانی دوم، هم آمریکا و هم اتحادیه جماهیر شوروی تحقیقات خود را بر روی گداخت هستهای و یا تسلیحات دما – هستهای انجام دادند. بعد از این که اولین سلاحهای دما - هستهای شوروی در سال 1949 امتحان شد، سریهای متعدد تسلیحات هستهای توسط آمریکا امتحان شدند که شامل سری عملیات آی وی و عملیات کستل بودند. خطر تسلیحات جدید که به مراتب بسیار مخربتر از سلاحهای شکافت هستهای بود اولین بار به عنوان امکان تخریب واقعی کل دنیا توسط سلاحهای ساخته شده به دست بشر عنوان شد. قبل از تحقیق راجع به تسلیحات دما – هستهای حتی قدرتمندترین سلاحها – سلاحهای شکافت هستهای – تنها قابلیت تخریب در مقیاس محلی را داشتند. تسلیحات گداخت هستهای مقیاس احتمالی تخریب را به طور اکسپونانسیلی افزایش دادند.
تسلیحات دما – هستهای با امتحان بمب تزار شوروی در سال 1961 به اوج خود رسیدند که بازدهی 57 مگاتن TNT را داشتند که بازدهی آن از قدرتمندترین سلاح شکافت هستهای که توسط آمریکا تولید شده بود از سه برابر بیشتر بود و هم چنین 2000 بار بیشتر از بازدهی بمب اتمی بود که علیه ناکازاکی استفاده شده بود.
• جلوسهای سلطنتی
جورج پنجم، پادشاه انگلستان، در سال 1952 مرد و دختر بزرگ او، الیزابت دوم جانشین او شد. تا سال 2012، الیزابت دوم بعد از ملکه ویکتوریا دومین ملکهای بود که در تاریخ انگلستان به مدت طولانی خدمت کرد که 63 سال حکومت کرده بود.
لئوپولد سوم، پادشاه بلژیک، در سال 1951 حکومت را به پسر بیست و یک سالهاش به نام بودویین (بودوین در زبان فرانسوی) واگذار کرد. بودوین تا مرگش در سال 1993 بر بلژیک حکومت کرد.
در حدود همان سال، پادشاه سوئد نیز تغییر کرد. گوستاف چهارم در سال 1950حکومت را به پسرش گوستاف پنجم آدولف سپرد. او در زمان جلوسش بر تخت سلطنت 67 سال داشت و تا سال 1973 حکومت کرد.
• استعمار زدایی آفریقا
تا قرن بیستم اکثر کشورهای آفریقایی (همه به جز اتیوپی و لیبریا) توسط کشورهای اروپایی اداره میشدند. دههی 1950 آغاز استعمار زدایی کشورهای آفریقایی بود. اولین کشوری که به استقلال رسید (به جز مصر در سال 1922) لیبی در سال 1951 بود. دیگر کشورهای صحرا (آفریقای شمالی) نیز از این کار پیروی کردند و غنا اولین کشور زیر مجموعهی صحرا بود که در سال 1957 به استقلال رسید.
• روسای جمهور آمریکا
در اولین انتخابات رئیس جمهوری این دهه، در سال 1952، دوایت دی آیزنهاور رئیس جمهور آمریکا و جایگزین هری ترومن شد. آیزنهاور دوباره در سال 1956 انتخاب شد و سرانجام در سال 1961 (انتخابات سال 1960) جان اف کندی جایگزین او شد.
• اصلاح بیست و دوم
اصلاح بیست و دوم در سال 1951 صورت گرفت که در آن به طور قانونی رئیس جمهور را به دو دوره در مقام خود محدود کرد.
یک سنت غیر رسمی در آمریکا وجود داشت که در آن رئیس جمهور فقط باید دو دوره خدمت میکرد. اصلاح بیست و دوم بعد از این که فرانکلین دلانو روزولت به مدت سه دورهی پیاپی انتخاب شد، صورت گرفت. او انتخابات ریاست جمهوری را در سال 1932، 1936 و 1940 برنده شد.
روزولت که به مدت دو دوره خدمت کرد و در وسط دورهی سوم درگذشت تنها رئیس جمهوری باقی ماند که بیش از دو دوره در مقام خود خدمت کرده بود (که متعاقباً نیز الینور روزولت را اولین بانوی دیرپا در تاریخ آمریکا ساخت).
• نخست وزیران شوروی
بعد از مرگ ژوزف استالین در سال 1953، نیکیتا خروشچف اولین منشی حزب کمونیستی اتحادیه جماهیر شوروی در سال 1953 و جورجی مالکن اوف نخست وزیر شد. مالکن اوف طبق دستورات خروشچف در سال 1955 با نیکولای بولگانین جایگزین شد که بعداً در سال 1958 بولگانین با خود خروشچف جایگزین شد. خروشچف در سال 1964 از مقام خود برکنار شد. او به خاطر دیدگاههای نسبتاً لیبرالیاش نسبت به کمونیسم (استالینیستی زدایی) و حمایت از برنامهی صلح شوروی مشهور است. اولین ماهوارهی مصنوعی در دنیا، اسپونتیک 1، در دوران مدیریت خروشچف پرتاب شد.
• نخست وزیران انگلیسی
سِر وینستون چرچیل در سال 1951 به عنوان نخست وزیر انتخاب شد که مقام خود را از کلِمنت اتلی گرفت. او در سال 1955 با سِر آنتونی اِدِن جایگزین شد. ادن نیز در سال 1957 با هارولد ماسمیلان جایگزین شد. ماسمیلان تا سال 1963 خدمت کرد.
• هاوایی و آلاسکا به آمریکا اضافه شدند
آلاسکا در سال 1897 توسط آمریکا از روسیه خریداری شد و به عنوان یک ناحیه اداره میشد. بعد از این که طلا به سرعت به شمال غربی آمریکای شمالی رفت، آلاسکا به عنوان حوزهی آمریکا در سال 1912 ثبت شد و در سال 1959 به عنوان ایالت آمریکا شد.
هاوایی تا سال 1887 یک قلمرو پادشاهی بود تا این که پادشاه سلطنتی کالاکائو قانون اساسی هاوایی را امضا کرد و به طور شدیدی حدود قدرت پادشاهی را کاهش داد. دو سال بعد از مرگ کالاکائو در سال 1891، خواهرش (که سلطنت را به ارث برده بود) یک قانون اساسی جدید پیشنهاد کرد. اما، در همان سال او از تخت برکنار شد و دولت موقت به مدت 5 سال بعدی حکومت را بر عهده گرفت. در سال 1898 هاوایی به عنوان حوزهی آمریکا شد و در سال 1959 جزو ایالات آمریکا شد.
• مذاکرهی آشپزخانه
در نمایشگاه ملی آمریکا در مسکو در سال 1959، نایب رئیس جمهور آمریکا یعنی ریچارد نیکسون و نخست وزیر شوروی نیکیتا خروشچف به طور غیر رسمی هم دیگر را ملاقات کردند. صحبت غیر دیپلماتیک و غیر رسمی بین این دو به مذاکرهی آشپزخانه معروف است چون در آشپزخانهای از خانههای ویژه که ارزان ساخته شده بود اتفاق افتاد تا استطاعت تهیه مسکن را در دولتهای سرمایه داری نشان دهد. اگر چه این ملاقات تأثیر کمی بر تنش سیاسی بین این کشورها داشت اما گفته میشود که این مذاکره خروشچف را متقاعد کرد تا از جان اف کندی در انتخابات 1960 حمایت کند چون او احساس کرد که کندی رقیب راحتتری از نیکسون برای مقابله است. خروشچف در واقع مجبور نبود با نیکسون مقابله کند چون زمانی که نیکسون در سال 1969 رئیس جمهور شد، خروشچف نیز به عنوان نخست وزیر شوروی و اولین منشی، جایگزین شده بود.
• قانون مهاجرت و ملیت 1952
قانون مهاجرت و ملیت 1952، وضعیتهای ناجور قبلی و قابل اجرا برای موضوعات مربوط به مهاجرت و شهروندی آمریکا را سر و سامان داد و آنها را به شکل اولین قانون درست مهاجرت درآورد. به این قانون هم چنین قانون مک کاران – والتر نیز گفته میشود.
• قانونهای جدایی نژادی در آفریقای جنوبی تصویب شدند
نفاق و جدایی بین سیاه پوستان و سفید پوستان در آفریقای جنوبی بعدها با معرفی قانونهای متعدد افزایش یافت نظیر :
قانون فساد : ممنوعیت روابط جنسی خارج از ازدواج بین یک فرد سفید پوست و سیاه پوست.
قانون ثبت جمعیت : اجبار کرد که جمعیت به صورت سفید، سیاه و یا رنگی طبقه بندی شود. به سفیدها مقام بالاتری در سیستم قانونی و سیاسی، اجرایی و مدیریت و جامعه داده شده بود.
قانون مناطق گروهی : بخشهای ممتازی از شهر توسط نژاد ویژهای مورد استفاده قرار میگرفتند. غیر سفیدها اغلب مجبور بودند در مناطق کوچک و متراکم دور از محل کار زندگی کنند در حالی که سفیدها ار منفعت زندگی در بهترین مناطق لذت میبردند. غیر سفیدها مجبور بودند برای ورود به مناطق سفیدها تفتیش بدنی شوند.
قانون تحصیل بانتو : به زور، امکانات تحصیلی در تمام سطوح نظیر دانشگاهها را بر حسب نژاد جدا کرد.
• پایان جدایش نژادی در آمریکا
اگر چه سیاهان در آفریقای جنوبی از قانون نفاق و جدایی بین سیاه پوستان و سفید پوستان رنج میبردند اما بادهای پایان جدایش نژادی در آمریکا شروع به وزیدن گرفتند. مورد سال 1954، براون وی، مدیر آموزش و پرورش بود که معیارهای قبلی را با ابراز این که جدایش امکانات تحصیلی برای سفیدها و سیاهان به طور ذاتی نابرابر است، واژگون کرد. این مورد با موردی در راک کوچک، آرکانزاس، ترکیب شد که در آن حفاظت ملی با 9 دانش آموز سیاه پوست به نام 9 راک کوچک همراه شد تا به جدایش نژادی در مدرسه اخیر پایان دهد و به مدت یک سال در مدرسه برای حفاظت از دانش آموزان سیاه پوست باقی ماند و به سرعت گرفتن نهضت حقوق مدنی در آمریکا کمک کرد.
• انقلاب کوبا
دیکتاتور کوبایی یعنی فولجنسیو باتیستا در سال 1959 در یک حرکت نظامی به رهبری فیدل کاسترو، برادرش رائول و چه گوئه وارا سرنگون شد. حکومتی که توسط کاسترو بنا گردید اولین حکومت کمونیستی در نیمهی غربی بود و همسایگی جغرافیایی نزدیک آن با آمریکا موجب مشکلات بین المللی شدیدی در دهههای بعد از آن شد.
• پیمان بغداد
در سال 1955، انگلستان، ترکیه، عراق، ایران و پاکستان یک معاهده به نام سازمان معاهدهی خاور میانه، سازمان معاهده مرکزی و یا پیمان بغداد امضا کردند تا این که جبههی متحدان آمریکا از کشورهای خاور میانه را، تا نزدیکی اتحادیه جماهیر شوروی گسترش دهند. وقتی که پادشاه عراق در سال 1958 سرنگون شد حکومت جدید غیر متحد شد. پیمان بغداد در دههی 70 بعد از این که اتحادیه جماهیر شوروی روابط سیاسی نزدیک با کشورهای جنوبی اعضای پیمان بغداد ایجاد کرد، از هم گسیخت و هدف پیمان برای جلوگیری از گسترش اتحادیه جماهیر شوروی به سمت جنوب خنثی شد.
• آزاد شدن ژاپن
ژاپن در جنگ جهانی دوم تحت حکومت سلطنتی شکست خورد و متعاقباً توسط آمریکا اشغال شد. آمریکا اظهار نظر قابل توجهی در آماده کردن قانون اساسی جدید و دمکراتیک ژاپن داشت. این شامل تعهد خلع سلاح ژاپن بود که در آن از تشکیل ارتش منع شده بود. هم چنین امپراطور هیروهیتو که عملیات نظامی ژاپن را در جنگ جهانی دوم رهبری کرده بود، به راهنما در دوران جدید پیشرفت اقتصادی و اصلاحات اجتماعی کمک کرد. با پایان دوران حکومت هیروهیتو در سال 1989، ژاپن دومین اقتصاد بزرگ در دنیا شده بود. ژاپن هم اکنون نیز با انتشار انبوه محدودهی گستردهای از صنایع از اتومبیل گرفته تا تلفنهای همراه، یکی از بزرگترین اقتصادها در دنیا است.
• ثبت تبت
جمهوری خلق چین (PRC) در سال 1950 تبت را ثبت کرد. در طول شورش سال 1959 در تبت، چهاردهمین دالای لاما به هندوستان (هارام شالا) فرار کرد و روابط بین هندوستان و چین را تیره کرد. تبت به عنوان یک منطقهی دعوایی باقی ماند؛ با این که تبت به طور جهانی به عنوان بخشی از چین شناخته میشد اما دالای لاما چهاردهم حکومت مرکزی تبت را در هندوستان تأسیس کرد و هدف آن آزاد کردن تبت بود و اعتراضات گهگاهی نیز در غرب علیه اشغال تبت توسط چین رخ میدهند.
• تأسیس کمیتههای اروپایی
کمیتههای اروپایی که پیشرو اتحاد اروپا بودند، در سال 1957 بنیان نهاده شدند. اعضای بنیان گذار کمیتههای اروپایی شامل آلمان غربی، فرانسه، بلژیک، هلند، لوکزامبورگ و ایتالیا بودند. انگلستان، دانمارک و ایرلند در سال 1973، یونان در سال 1981 و اسپانیا و پرتغال در سال 1986 به آنها ملحق شدند. کمیتههای اروپایی یک نهاد منفرد نبودند اما اختلاطی از سه کاری بودند که با سری قوانین مشابه به سمت اهداف یکسان حرکت میکردند – کمیتهی زغال سنگ و فولاد اروپا (ECSC)، کمیتهی اقتصادی اروپا (EEC) و کمیتهی انرژی اتمی اروپا (EAEC یا اوراتم).
• قانون اساسی هندوستان
در اوایل سال 1950 (26 ژانویه) قانون اساسی هندوستان عملی شد (هندوستان استقلال خود را از حکومت انگلستان در سال 1947 به دست آورد و قانون اساسی در سال 1949 اتخاذ شد) و جمهوری هندوستان ایجاد شد که جایگزین اتحادیهی هندوستان شده بود.
• اسرائیل "قانون برگشت"
دولت یهودی تازه تأسیس یافته اسرائیل (سال 1948) یک قانون جدید تصویب کرد و به هر یهودی، امتیاز شهروندی اتوماتیک بعد از مهاجرت به اسرائیل را داد. این قانون به کمیتههای یهودی در دولتهای عربی همسایه، مهمیز زد تا به اسرائیل مهاجرت کنند.
بریتانیا، فرانسه و آمریکا یک اظهار نامه سه گانه را در سال 1950 برای اقدام فوری در صورتی که مرزهای اسرائیل مورد تجاوز قرار گیرند، امضا کردند. در پاسخ به این اظهار نامه، پنج کشور متحد عرب پیمان امنیت را امضا کردند و استفاده از کانال سوئز را توسط اسرائیل رد کردند. اظهار نامه سه گانه اعلام کرد که سه کشور مخالف ایدهی ارتش قومی هستند اما بعد از این که اتحادیه جماهیر شوروی شروع به تأمین ارتش و مهمات برای مصر کرد، فرانسه نیز با تأمین همان چیزها برای اسرائیل اظهار نامه را شکست.
• بحران سوئز
رئیس جمهور مصر یعنی جمال عبدل ناصر یک شخصیت بسیار تأثیر گذار در سیاستهای دههی 1950 بود. دیدگاه او در مورد پان - عربیسم منجر به تضاد و ناسازگاری او با بریتانیا و فرانسه شد. ناصر قصد داشت که کانال سوئز را با پرداخت به سهام داران عمدتاً بریتانیا و فرانسه، ملی کند و از منافع آن برای ساخت سد آسوان بر روی رود نیل استفاده کند. محبوبیت ناصر در دنیای عرب، اصرار او برای غیر متحد ماندن در جنگ سرد و ارتش او که با اتحادیه جماهیر شوروی مقابله کرد (معامله اسلحه با چک) او را در محل تقاطع با منافع کشورهای غربی متحد با فرانسه و بریتانیا، در خاور میانه قرار داد.
ناصر کانال حیاتی سوئز را در بیست و ششم ماه جولای سال 1956 ملی کرد و فوراً استفادهی اسرائیل از آن را منع کرد به علاوه مسیرهای دریایی را نیز از طرف شبه جزیره سینا مسدود کرد. این کار برای اسرائیل فقط یک مسیر دریایی باقی گذاشت : مدیترانه. در پاسخ به ملی شدن سوئز، اسرائیل در بیست و نهم ماه اکتبر سال 1956 به شبه جزیره سینا حمله کرد و سوئز را گرفت. در اول ماه نوامبر، حملههای هوایی انگلستان و فرانسه به مصر، نیروهای مصری را به طور خیلی شدیدی ضعیف کردند. ناصر خودش نیز باور نمیکرد که مصر بتواند سه حملهی هم زمان را دفع کند. خوشبختانه دیپلماسی از طرف سازمان ملل متحد و آمریکا، انگلستان و فرانسه را متقاعد کرد که نیروهای خود را عقب بکشند. انگلستان و فرانسه در ماه دسامبر و اسرائیل در ماه مارس سال 1957 عقب نشینی کردند.
یک ماه بعد از عقب نشینی اسرائیل، کانال دوباره باز شد. در تلافی آن، ناصر به کشورهای عربی توصیه کرد که تأمین نفت خود را برای اروپای غربی مثلاً ابتدا انگلستان و فرانسه کاهش دهند. پیروزی آشکار ناصر (چون انگلستان، فرانسه و اسرائیل وادار شده بودند عقب نشینی کنند) مقام او را در میان دنیای عرب بالا برد. او هم چنین روش تهدید کشورهای غربی با بالا بردن قیمت نفت توسط کشورهای تولید کننده آن در خاور میانه را در صورتی که قضیه به طور سیاسی فروکش نمیکرد، در پی میگرفت.
• تأسیس فتح
یاسر عرفات رهبری بنیاد حزب سیاسی فلسطینیان به نام فتح (یا فاتح) را در سال 1959 بر عهده گرفت. نام کامل سازمان حرکت التحریر الوطنی الفلسطینی است.
فتح از ناسیونالیستهای فلسطینی تشکیل یافته بود و توسط روحانی عرفات رهبری میشد که او تقریباً مترادف با بیشتر فعالیتهای سازمان بود. فتح در اتفاقات بحث برانگیز متعدد نظیر جنگ کرامه و حمله سپتامبر سیاه علیه اردن شرکت داشت. فتح اخیراً بانک غرب را کنترل میکند.
دههی 1950 از دههی سعادتمندانهای که دنیا امید آن را داشت خیلی دور بود. اتفاقات سیاسی این دهه منجر به بدتر شدن جنگ سرد شد و تنشها را در خاور میانه افزایش داد (وضعیتی که هنوز بهبود نیافته است) اما در ستون پیروزی، منادی حتمی شدن نهضت حقوق مدنی آمریکا تحت حمایت پادشاه مارتین لوتر، بلند شدن ژاپن از خاکسترهای جنگ جهانی دوم و استقلال و قوام و تثبیت برخی کشورهای جدید بود که با افتخار، آزادی و اختیار خود را جشن میگرفتند.
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}